فرصـتـ بـازیـــ ایـنــ پـنـجـرهـ را دریـابـیـمــ

چند وقت پیش با یک فردی که دارای تحصیلات عالیه بود و ادعا داشت که سالها در دانشگاه ها درس خوانده و تدریس کرده بحثی میکردم. این بنده خدا داشت از نحوه کار و برخورد با دیگران و ارباب رجوع در محل کارش صحبت هایی میکردند. و میگفتند که چرا با افرادی که بهش مراجعه میکنند برخوردی خوبی ندارد و به نوعی بداخلاقی میکنند، دلیل این فرد برای رفتار خودش این بود که " اگر به این مردم روی خوش نشان دهیم، همین ها فردا سر ما را از قفا میبرند" .

نـــــگـــرش

در یک کنفرانس ،سخنران از مخاطبان پرسید:

چه کلمه ای بیانگر این حالت هاست :شادی،رضا،آرامش و کامیابی؟

پاسخ مخاطبان اینگونه بود:کار،تعلیم و تربیت،پول ،زمان.

در دنباله ی پاسخها یک نفر گفت : نگرش

نا خود آگاه به یاد تو می افتم مــــــادر...

درد سر , بین گذر , چند نفر , یک مادر

شده هر قافیه ام یک غزل درد آور

اینــجــا هــمـچــنــانـــ زمــستـــانــــ اســـتــــ...

دیگه چیزی نمونده...شاید یکی دو روز دیگه...بهار میاد.همه چی نو میشه...وقتی بیرون را نگاه میکنی شکوفه ها رو میبینی...دشت تازه سبز شده را می بینی...این یعنی بهار داره میاد.

زخــــمــــ هــــــایــــــــ مــــــــانــــــــدگـــــــار

در هجوم گرگها بره دریده می شود

زخمهای ماندگارت را برادر حفظ کن

تاشهادت فاصله یک گام قسمت را ببین

صندلی چرخدارت را برادر حفظ کن

بــیـــخــودیــــ خــــنـــدیـــدیـــمــــ کـــهـــ....

بیخودی خندیدیم
که بگوییم دلی خوش داریم

بیخودی حرف زدیم

که بگوییم زبان هم داریم