فرصـتـ بـازیـــ ایـنــ پـنـجـرهـ را دریـابـیـمــ

چند وقت پیش با یک فردی که دارای تحصیلات عالیه بود و ادعا داشت که سالها در دانشگاه ها درس خوانده و تدریس کرده بحثی میکردم. این بنده خدا داشت از نحوه کار و برخورد با دیگران و ارباب رجوع در محل کارش صحبت هایی میکردند. و میگفتند که چرا با افرادی که بهش مراجعه میکنند برخوردی خوبی ندارد و به نوعی بداخلاقی میکنند، دلیل این فرد برای رفتار خودش این بود که " اگر به این مردم روی خوش نشان دهیم، همین ها فردا سر ما را از قفا میبرند" .

در مسیر برگشت داشتم به این موضوع فکر میکردم که چرا مردم ما باید زندگی را مانند یک رینگ بوکس تصور کنند که اگر نزنند خورده اند، با این تصور کم کم ذهن انسان به همین ترتیب ساخته خواهد شد و باورهایی ایجاد خواهد کرد.باورهایی مثل اینکه باید برنده و بازنده فکر کرد و رفتار کرد، وگرنه از دیگران و حتی آشنایان یک مشت شدید خورده و گیج شده به گوشه رینگ می افتند.
این در حالی است که امام باقر(ع) میفرمایند:" هر چیزى را قفلى باشد و قفل ایمان نرمى است ."1 و در جایی دیگر نیز امام صادق(ع) فرمودند:" مردم بیش از آن که با عمر خود زندگى کنند ، با احسان و نیکوکارى خویش مى‏زیند . و بیش از آن که به سبب فرا رسیدن اجل خود بمیرند بر اثر گناهان خویش در مى‏گذرند ."2
و اگر آدمی باور داشته باشد که زندگی مانند یک شطرنج دوستانه است ، هم رقابت خواهد کرد ، هم برای این رقابت زحمت خواهد کشید و هم از این رقابت ضرر نخواهد دید.
در نتیجه مغز و ذهن انسان به جای اینکه به سراغ باورهایی مثل مشت خوردن و زدن برود ، به رقیبانش به چشم یک کامل کننده و مکمل نگاه خواهد کرد و این رقابت باعث بالا رفتن توانایی انسان می شود نه کم کردن روی دیگران.



من دلم می خواهد
لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
زندگی زمزمه پاک حیات ست ، میان دو سکوت
زندگی شاید آن لبخندی ست ، که دریغش کردیم
نان خواهر ، که به ماهی ها داد
چای مادر ، که مرا گرم نمود
زندگی ، شاید شعر پدرم بود که خواند
وزن خوشبختی من ، وزن رضایتمندی ست
زندگی ، رسم پذیرایی از تقدیر است
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
پرده از ساحت دل برگیریم
در نبندیم به نور ، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
فرصت بازی این پنجره را دریابیم 3

---

پ.ن1:الکافی : 2 / 118 / 1 منتخب میزان الحکمة : 240

پ.ن2:بحار الأنوار : 5 / 140 / 7 منتخب میزان الحکمة : 8

پ.ن3:شاعر ناشناس

با تشکر از وبسایت حرف تو برای انتشار این مطلب