درد
سر , بین گذر , چند نفر , یک مادر
شده هر قافیه ام یک غزل درد آور
این روز ها مشام دلم دوباره بوی درب نیم سوخته می فهمد؛ انگار آتش پنهان دل دوباره گُر خواهد گرفت؛این روز ها دوباره با شنیدن نام کوچه دلم تا مدینه کوچ می کند ؛این روز ها دوباره ایام بوی غربت خواهد گرفت و رنگ کبودی!این روز ها دوباره زمزمه پهلو شکستگانی را می شنوم که نوای منم گدای فاطمه سر می دهند؛همان هایی هر چه داشتند از مادرشان فاطمه بود؛این روز ها دریای دل شیعیان باز متلاطم است ،آری شب است ،همان شبی که فرزندان مادر از دست داده هق هق گریه های خود را فرو می خورند و در تاریکی شب امانتی زخم خورده به دست صاحبش داده می شود؛وای که در فاطمیه امسال بیایید حلقوم ما شیعیان علی،محل پژواک صدای پشت در فاطمه شود آنگاه که درتنگنای ظلم ظالمان ،مهدی خویش را ندا در داد که الیس الصبح بقریب؟ آیا زمان آن نرسیده است که دل پر خون مهدی فاطمه به نوید فرج شاد گردد؟
ای که از کوچه ی شهر پدرت میگذری
امنیت نیست, از این کوچه سریعتر بگذر
دیشب از داغ شما فال گرفتم , آمد :
دوش می آمد و رخساره ... نگویم بهتر!
من به هرکوچه ی خاکی که قدم بگذارم
نا خود آگاه به یاد تو می افتم مادر
چه شده قافیه ها باز به جوش آمده اند
دم در, فضه خبر, مادر و در , محسن پر
احسنت
کاری نکردم که بخوام تشویق بشم
المغصوبة حقّها
المخفیة قبرُها
المجهولة قدرُها
مثل یک علامت سؤال ماندی تا ابد برای دنیا؛ زمان رفتنت، قبرت، حقّت، قَدر و منزلتت./
سلام . بر شما هم تسلیت
التماس دعا. یا زهرا س
احتراق لاله را دیدیم ما
گل دمید و خون نجوشیدیم ما
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشکیپوش بود ....
سلام
خیلی وقت بود اینجا نیومده بودم. پستت رو خوندم و پسندیدم. آفرین. مثل همیشه. البته با اجازه من پست شما رو در وبلاگم منتشر کردم.
باز هم اینجا میام. راستی دعوت شدی به خوندن چند پست جدیدم البته اگه قابل بدونی...
موفق باشی.
اختیار دارید
آقا سجاد حسابی با این مطلب دلمونو به درد آوردی انشاله عجرشو از خودش بگیری...